ناگفتههایی از تاریخچه باغ وحش در ایران؛ از لاله زار تا ارم
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۹۰۲۹۲
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، بهتر است بدانید که خیابان لالهزار که این روزها به مرکزی برای خرید پریز و لامپ تبدیل شده و روزگاری محل تماشای فیلم و تئاتر و سیاهبازی بود، خاطرات قدیمیتری را هم در کوچه پسکوچههایش جای داده است؛ خاطراتی که حتی قدمتشان از خود این خیابان هم بیشتر است و به زمانی برمیگردد که محل فعلیای که خیابان لالهزار در آن جای گرفته، منطقهای وسیع، سرسبز و باغ بزرگی خارج از حصار و محدوده شهر تهران بود که ساکنان آن روز شهر برای تماشای حیوانات مختلف به آن سر میزدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«مجمعالوحوش ناصری» در اصل باغوحش مورد علاقه ناصرالدینشاه بود که به دستور او ساخته و در آن حیوانات گوناگونی نگهداری میشد. این باغوحش در روزهای مختلف به خصوص آخر هفتهها و روزهای تعطیل مشتریهای زیادی از بین مردم شهر تهران داشت که به تماشای حیوانات آن میرفتند. مجمعالوحوش ناصری اولین باغوحش مدرن و واقعی کشورمان است که ناصرالدینشاه بعد از سفر به فرنگ دستور ساخت آن را داد. او که علاقه زیادی به حیوانات و شکار داشت در سفر به فرانسه به باغوحش پاریس رفت و همین باعث شد تا وقتی که از فرنگ برگشت دستور ساخت باغوحش را بدهد.
البته داستان نگهداری حیوانات در بین مردم ایران و به خصوص از سوی پادشاهان به دوران بسیار قدیمیتری بازمیگردد که نقشبرجستههای به جای مانده از دوران هخامنشیان و ساسانیان مانند نقشبرجستههای تختجمشید بیانگر آن است. حتی طبق متون تاریخی در دورانهای مختلف تاریخی از حیوانات در دربار پادشاهان برای نمایشهای مخصوص در مراسم و مهمانیها استفاده میشده. مثلا در خاطرات آدام اولئاریوس جهانگرد آلمانی که در سال ۱۶۳۷ میلادی و در دوران صفویه به اصفهان سفر کرده بود به نگهداری حیوانات از سوی دربار اشاره شده است.
اما نکته جالب اینجاست که در دوران گذشته به جز دربار، تماشای اجرای نمایشهای گوناگون توسط حیوانات از سوی مردم هم در خیابانهای شهرها مشتریان زیادی داشته؛ «جیمز موریه» انگلیسی که در روز ۱۷ فوریه ۱۸۰۹ میلادی میهمان فتحعلیشاه قاجار بوده در خاطرات خود نوشته است که در راه رسیدن به کاخ سلطنتی در دو طرف میدان ارگ یک شیر و یک خرس را دیده که زنجیر شده بودند و مردم آنها را تماشا میکردند.
اما با همه اینها توجه ناصرالدینشاه و علاقهاش به نگهداری حیوانات بود که دلیلی شد برای راهاندازی و آشنایی ایرانیها با باغوحشی به سبک اروپایی و مدرن در کشور؛ همزمان با بازگشت شاه از سفر فرنگ یکی از دختران فتحعلیشاه که ساکن هندوستان بود برای نوه برادر خود یعنی ناصرالدینشاه، چند حیوان همچون فیل و طاووس از هند فرستاد. در این زمان او که به فکر راهاندازی باغوحش بود بیشتر مصمم شد که هر چه زودتر باغوحش خود را احداث کند.
«معیرالممالک» یکی از نوههای ناصرالدینشاه در خاطرات خود نوشته که در باغوحش ناصری حیواناتی، چون ببر، پلنگ، شیر، خرس، کفتار، بوزینه، میمون و تعدادی طاووس در باغ آزادانه نگهداری میشدند. پزشک ناصرالدینشاه هم در نوشتههای خود به انواع حیوانات باغوحش اشاره کرده است. در دستنوشتههای او آمده که در باغوحش ناصری چهار شیر نر و یک ماده از کوههای شیراز، سه ببر مازندران، یک یوز و سه پلنگ جاجرود و پنج خرس دماوند وجود داشته است. نکته بسیار جالب این خاطرات در آن است که در بین حیواناتی که پزشک شاه از آنها نام برده شیر شیراز و ببر مازندران به کلی منقرض شدهاند و دیگر خبری از یوز و پلنگ جاجرود و خرس دماوند هم نیست و همه این اتفاقها در کمتر از ۱۵۰ سال رخ داده است.
داستان تلگراف شیربان
درباره علاقه ناصرالدینشاه به حیوانات و به خصوص شیرها داستانهای مختلفی هم در خاطرات درباریان و جهانگردان ثبت شده است که معروفترین آنها داستان بچه شیر و تلگراف شیربان است.
روزی یکی از شیرهای باغوحش ناصرالدینشاه بچهای به دنیا آورد، شاه که به تماشای بچه شیر رفته بود به شیربان دستور داد تا از طریق تلگراف لحظه به لحظه وضع بچه شیر و مادرش را به او گزارش کند. شیربان در یکی از این تلگرافها برای ناصرالدین شاه نوشت: «بحمدالله حال حیوانها خوب است.» ناصرالدین شاه هم با دیدن این تلگراف ناراحت و عصبانی شد، چون که شیربان، شیرهای مورد علاقه او را «حیوان» خطاب کرده بود و به همین دلیل شیربان تنبیه و اخراج شد.
انتقال باغوحش
با گسترش محدوده و حصار شهر تهران، منطقه لالهزار و باغوحش هم در داخل شهر جای گرفت و به همین دلیل ناصرالدینشاه دستور داد تا باغوحش به منطقه دوشان تپه در شرق تهران که بسیار خوش آب و هوا بود و او در آن کاخی با حوض بسیار زیبا و بزرگ داشت منتقل شود. بعد از کشته شدن ناصرالدینشاه، پادشاهان دیگر قاجار همچون مظفرالدین شاه هم توجه خاصی به باغوحش و نگهداری حیوانات داشتند و حتی به تعداد حیوانات مختلف باغوحش افزوده شد، اما با روی کار آمدن حکومت پهلوی و تاجگذاری رضاخان توجه به باغوحش هم کمکم فراموش شد و حتی اولین باغوحش تهران هم از بین رفت.
باغوحش بخش خصوصی
تا چند سال پیش وقتی از کنار کوچههای روبهروی پارک ملت عبور میکردید ابتدای یکی از کوچهها دو مجسمه شیر برنزی را میدیدید که توجه عابران را به خود جلب میکرد. شیرهایی که تنها بازماندگان اولین باغوحش خصوصی شهر تهران و ایران بودند و دیگر اثری از آنها هم باقی نمانده است.
در سال ۱۳۳۲ یک ایرانی و یک آلمانی با توجه به اینکه شهر تهران باغوحشی نداشت به فکر راهاندازی باغوحش افتادند. یوهانس و دولتشاهی به صورت مشترک روبهروی پارک ملت در خیابان ولیعصر (عج) باغوحشی احداث کردند و حیوانات مختلفی را از داخل و خارج کشور برای نگهداری در باغوحش به تهران آوردند. باغوحش جدید شهر بازدیدکنندگان بسیاری داشت و خیلی از کودکان شهر در آلبوم عکس خود عکسی از فیلسواری و بازدید باغوحش داشتند. اما باغوحش تهران با بزرگ شدن شهر در دوران پهلوی دوم (محمدرضا) کمکم با خانههای مسکونی احاطه شد به صورتی که در سال ۱۳۵۵ دور تا دور باغوحش را منازل مسکونی گرفتند و باغوحش در داخل کوچهای قرار گرفت.
اما ساکنان منازل مسکونی که خود انتخاب کرده بودند در کنار باغوحش زندگی کنند با گذشت زمان و باتوجه به سر و صدای حیوانات و بوی بد باغوحش به شاکیان وجود باغوحش در کنار خانههایشان تبدیل شدند.
شکایت این ساکنان در نهایت در سال ۱۳۶۶ به تعطیلی این باغوحش و انتقال محل آن به پارک ارم در جاده کرج منجر شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم مدیریت این باغوحش هم که تا قبل از آن خصوصی بود به بنیاد مستضعفان واگذار شد. در اسناد جلسات دولتی هم حتی ثبت شده است که در تاریخ ۳۱ شهریور سال ۱۳۶۴ در جلسه هیات وزیران اجازه داده تا برای کامل کردن حیوانات باغوحش از خارج از کشور حیوان وارد کنند.
پارک ارم
باغوحش ارم ۵۰ هزار مترمربع وسعت دارد و در آن ۲۹۰ گونه حیوانی مثل شیر، گوزن، آهو، خرس، شامپانزه، انواع میمون، طاووس و انواع پرندگان، انواع مارها و خزندگان و ماهیها نگهداری میشود. البته باغوحش ارم فیل و زرافه ندارد. به جز باغوحش ارم در حال حاضر بیش از ۴۰ باغوحش دیگر در سطح کشور وجود دارد که در بین آنها باغوحش مشهد و باغوحش شیراز از همه قدیمیتر و مشهورتر هستند.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: تاریخ ایران نگهداری حیوانات ناصرالدین شاه باغ وحش شهر تهران لاله زار شیر ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۹۰۲۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مو، روی لاله گوش نشانه چیست؟
به گزارش تابناک؛ حضور موی گوش یا موی درون گوش را نباید به آسانی نادیده گرفت. اگر چشمان پنجرههای روح هستند، گوشها پنجرههایی به سمت قلب محسوب میشوند. به همین دلیل، ما در بخش سلامت میخواهیم به شما بگوییم که حضور موی گوش شما میتواند به عنوان یک هشدار جدی درباره سلامتی شما باشد. به گفته علم، موهای درون مجرای گوش، مانند یک باغ کوچک پر از موهای سیاه، یک نشانه شایع برای حمله قلبی است.
در سال 1973 دکتر ساندرز تی. فرانک و تیم تحقیقاتی اش پژوهشی را در ژورنال پزشکی نیو اینگلند منتشر کردند که مدعی بودند چین و چروک مورب نرمهی گوش، که بعداً به نام "علامت فرانک" شناخته شد، میتواند نشاندهندهی وجود بیماری سرخرگ های قلبی (سی اِی دی) باشد.
سی اِی دی یک مشکل گرفتگی عروق است که در آن پلاکهای مومی درون رگها جمع میشوند و با نام تصلب شرایین نیز شناخته میشود. هنوز هم نمیدانیم چگونه این ایده به ذهن این پزشکان رسید، اما پژوهشهای بعدی نیز نشان دادهاند که علامت فرانک میتواند نشان دهندهی بیماریهای قلبی و عروقی دیگری نیز باشد.
گروهی از پزشکان که به این ارتباط غیبگویانه بین گوش و قلب معتقد شده بودند، برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش که آیا موی داخل مجرای گوش میتواند نشانگر بیماری سرخرگ های قلبی باشد، با متخصصان پوست همکاری کردند.
در سال 1984، مطلبی در ژورنال پزشکی نیواینگلند منتشر شد که در آن ادعا شده بود وجود چین و چروک مورب نرمه گوش، که علامت فرانک نامیده میشود، میتواند نشانگر بیماری سرخرگ های قلبی باشد. در این مطالعه که بر روی 43 مرد و 20 زن صورت گرفته بود، 90 درصد از شرکت کنندگانی که این علامت را داشتند، نارسایی قلبی را تجربه کرده بودند.
در گذشته، برخی پزشکان از جمله ریچارد اف. واگنر از دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون، باور داشتند که بالا بودن سطح هورمون آندروژن در بدن به دلیل افزایش تولید سلولهای قرمز خون، میتواند منجر به ایجاد لخته در عروق شود.
در سال 1991، پژوهش دیگری نیز در ژورنال قلب انگلستان منتشر شد که بیان می کرد در بین 602 بیمار مرد مبتلا به سی ای دی و 300 مرد سالم، وجود چین و چروک مورب نرمه ی گوش با افزایش ریسک بروز سی ای دی مرتبط است.
همچنین در سال 1992، یک پژوهش دیگر نیز در ژورنال قلب آمریکا منتشر شد که نتایج مشابهی را تأیید کرد. این پژوهش ها به معنای قطعی وجود رابطه ی میان چین نرمه ی گوش و موی گوش با بروز سی ای دی نیستند، اما این نتایج باعث شدند که این موضوع مورد توجه پزشکان و پژوهشگران قرار گیرد.
مطابق با یافتههای ادستون ای، چین نرمه ی گوش و موی گوش با بیماری سی ای دی در مردان و زنان به شدت مرتبط است. همچنین چین نرمه ی گوش با مرگ ناگهانی قلبی (اس سی دی) در مردان مرتبط است. همچنین، بیماران جوانتر باعث بالا رفتن ارزش اخباری مثبت میشوند.
در پژوهش ای، 520 کالبدشکافی مورد بررسی قرار گرفته بود و برخی ویژگیهای بدنی مانند بی ام آی، وزن طحال، ضخامت چربی شکمی و شش ویژگی دیگر نیز ارزیابی شده بودند. این مقاله در نسخه ی ماه ژوئن 2006 ژورنال امریکایی آسیب شناسی پزشکی قانونی منتشر شده بود.
حرف آخر:هر مویی روی لاله گوش علامت بیماری نیست
هنوز دلایل دقیق ارتباط بین موی گوش و حمله ی قلبی مشخص نیست. برخی افراد معتقدند که مصرف مکمل های تستوسترون ممکن است در این ارتباط نقش داشته باشد، در حالی که دیگران فکر می کنند که افزایش وزن و چاقی باعث افزایش خطر حمله قلبی می شود. با این حال، هیچ کس نمی تواند موی داخل گوش را به طور مستقیم به عنوان عاملی برای این ارتباط مرتبط با حمله ی قلبی معرفی کند.
منبع: عصر ایران